تعریف استراتژی:
- مینتزبرگ 5 تعریف را برای استراتژی ارائه داد که به 5P معروف است:
Plan(نقشه)
Ploy(سیاست)
Pattern(الگو)
Position(موقعیت)
Perspective(دیدگاه).
2-از دیدگاه پیتر دراکر استراتژی یک اقدام هدف دار است.
3-از نظر مور طرحی برای اقدام است یعنی تصوری پیش از اقدام.
4- طرح جامع و یکپارچه ای است که برای اطمینان از دستیابی به هدف های اساسی موسسه تنظیم می شود.
الگو های استراتژی سازی:
1-الگوی کار سالار:
در این الگو یک فرد پرتوان که معمولا مدیریت ارشد سازمان است استراتژی را ارائه می دهد و در این راه ممکن است علاوه بر قدرت سازمانی از قدرت شخصی خود نیز استفاده کند . مطابق این الگو بسیاری از مدیران ارشد بخصوص مدیران جوان مشتاق اند بسازند تا اداره کننده صرف باشند.
- الگوی انطباقی:
در این الگو سازمان سعی می کند با اقدامات کوتاه و تدریجی خود را با محیط منطبق کند. تصمیمات استراتژی ساز در این الگو ماهیتی درمان کننده دارد. و سازمان در این شرایط انفعالی برخورد کرده و سعی می کند خود را با شرایطی که بر آن تحمیل شده وفق دهد.
3-الگوی برنامه ریزی:
در این الگو بر اساس تحلیل های منظم و براساس برنامه ای مشخص و منسجم و با لحاظ شرایط آینده استراتژی تدوین می شود.
تعریف برنامه ریزی استراتژیک:
1- کوششی سازمان یافته و منظم برای تصمیمات مبنایی و اجرای اقدامات زیربنایی برای دستیابی به اهداف سازمان.
2-مجموعه تصمیمات و فعالیتهای که از تنظیم و اجرای استراتژی های طراحی شده برای کسب اهداف یک سازمان ناشی شده باشد.
3-برنامه ای آینده نگر و گسترده برای کسب اهداف سازمان
4-تعیین اهداف استراتژیک، اجرا و کسب آنها
5- تصمیمات اساسی در مورد مسائل عمده سازمان و دستیابی به اهداف کلیدی.
ویژگی تصمیمات استراتژیک:
1-مبتنی بر تصمیمات مدیریت عالی
2-بکارگیری بیشتر منابع سازمان
3-افق زمانی بلند مدت
4-آینده نگر
5- چند بعدی و چند چانبه
6- بررسی و لحاظ عوامل خارجی.
فرایند برنامه ریزی استراتژیک:
1-تعیین ماموریت و رسالت سازمان
2-تجزیه و تحلیل محیط خارجی( از حیث فرصت ها و تهدیدات)
3- تجزیه و تحلیل محیط داخلی( ازحیث نقاط قوت و ضعف)
4- ارائه راه حل های مختلف
5- ارزیابی راه حل ها
6- تعیین اهداف بلند مدت و انتخاب استراتژی اصلی برای دستیابی به آن
7- تعیین اهداف سالیانه و استراتژی کوتاه مدت برای دستیابی به آن و سازگاری به اهداف بلندمدت
8- اجرای تصمیمات
- ارزیابی و کنترل.
سطوح برنامه ریزی استراتژیک:
1-سطح مادر یا کلان:
در این سطح جهت گیری هایی برای کل سازمان تعیین می شود. از مهمترین فنون تدوین استراتژی در این سطح می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
*ماتریسBCG یا روش گروه مشاوران بوستون :
در این مدل براساس 2 شاخص نرخ رشد و سهم بازار موقعیت سازمان را در 4 حالت پیش بینی نموده و مطابق با هر حالت راهبرد متناسب را توصیه نمودند.1– سهم کم/ رشد زیاد: یعنی یک موقعیت رقابتی ضعیف در یک صنعت رو به رشد. استراتژی مناسب بکار گیری منابع برای تغییر وضعیت موجود و در جهت رشد است.2- سهم زیاد/ رشد زیاد: یعنی یک موقعیت رقابتی غالب در یک صنعت رو به رشد. راهبرد مناسب افزایش منابع و توسعه فعالیت است. 3-سهم زیاد/ رشد کم: یعنی یک موقعیت رقابتی غالب در یک صنعت با رشد کم است راهبرد متناسب حفظ وضع موجود است.4-سهم کم/ رشدکم: یعنی موقعیت رقابتی ضعیف در یک صنعت دارای رشد کم . که راهبرد مناسب عدم سرمایه گذاری و فروش دارایی است.
*مدل 7S مک کینزی:
این گروه 7 عامل کلیدی برای موفقیت سازمان در بلندمدت ارائه نمودند و بیان داشتند که باید این عوامل در برنامه ریزی لحاظ شود. این عوامل عبارتند از: ساختار، راهبرد، سیستم، کارکنان، مهارت، سبک، ارزشهای مشترک.
*الگوی مبتنی بر 5 نیروی رقابتی مایکل پورتر:
مطابق این مدل هنگام تدوین استراتژی باید 5 عامل مدنظر قرار گیرد:1-محصولات جدید رقبای جدید 2- قدرت چانه زنی مشتریان3-قدرت چانه زنی تامین کنندگان مواد اولیه 4- محصولات جایگزین 5- رقابت بین شرکتهای موجود در یک صنعت.
* استراتژی های برخورد با دولت:
شرکت براساس 2 شاخص اهمیت موضوع و قدرت شرکت یکی از استراتژیهای ذیل را در برخورد با دولت بکار می گیرد:
1-راهبرد تغییر: زمانی که موضوع با اهمیت و شرکت از قدرت کافی برخوردار باشد. از این استراتژی استفاده می شود
2- راهبرد اتحاد: اگر قدرت شرکت کم و موضوع با اهمیت باشد. شرکت برای گریز از مخاطره ها اتحاد می کند.
- استراتژی پرهیز: اگر سازمان قدرت زیادی دارد اما موضوع کم اهمیت باشد، سعی می کند با دولت برخورد نکند بلکه آن را دور بزند.
4-همراهی: اگر قدرت شرکت کم و موضوع کم اهمیت باشد از این راهبرد استفاده می شود.
2- سطح موسسه:
در این سطح استراتژی های سطح مادر برای بخش های مختلف تبدیل می شود. مهمترین فنون آن عبارتند از:
*راهبرد رقابتی:
شامل 4 راهبرد است: 1- متمایز ساختن: یعنی متمایز ساختن محصولات و خدمات خود از رقبا- مناسب سازمانهای است که بدنبال مزیت رقابتی هستند.2-پیشتازی در صرفه جویی و کاهش هزینه: هدف به حداقل رساندن هزینه ها در قیاس با رقبا است3-صرف هزینه به طور متمرکز: اگر سازمان در بازار محدود رقابت کند و درصدد کاهش هزینه باشد می تواند بر یک بخش از بازار متمرکز شده و نیاز های آن بخش را به نحو احسن تامین نماید.4-متمایز ساختن به صورت متمرکز: سازمانی که به صورت محدود رقابت می کند و در جهت دستیابی به مزیت رقابتی سعی می کند محصولات برتر خود را برای یک ناحیه ارائه دهد.
*راهبرد انطباقی:
سازمان با هدف سازگاری با محیط خارجی از روشهای ذیل استفاده می کند: 1-پیشروی: بدنبال کشف موقعیت جدید برای رشد است و مناسب محیط های پویا2– تدافعی: بدنبال حفظ ثبات و وضعیت فعلی است 3– تحلیل گری: در عین حفظ وضع وجود به طور گزینشی درصدد فرصت های جدید نیز هست 4- واکنشی: بر ضرورت پاسخگویی به تحرکات محیطی تهدید کننده برای حفظ حیات تاکید دارد.
*چرخه حیات محصول:
طبق این مدل باید در هر مرحله از چرخه حیات محصول استراتژی متناسب انتخاب شود. 1– معرفی (هدف نفوذ در بازار است)2-رشد( سرمایه گذاری با هدف پیدا کردن جایگاه در میان مشتریان)3-بلوغ و اشباع( هدف حفظ وضع موجود)4-افول( از رده خارج کردن محصول).
- راهبرد سطح وظیفه، عملیاتی یا فنی:
نحوه فعالیت در هر ناحیه وظیفه ای در حمایت از راهبرد سطح موسسه است. مانند تدوین استراتژی در بخش منابع انسانی، بازاریابی، تحقیق و توسعه، تولید و …
تعریف مدیریت استراتژیک:
فرایند تدوین، اجرا، و ارزیابی استراتژی با هدف دستیابی به اهداف اساسی سازمان است.