آشنایی با تدوین ماموریت در سازمان
ماموريت
بيانيه ماموريت سازمان كه به موجب آن هم سازمان از سازمان ديگر متمايز مي شود و آن بيان كننده علت وجودي سازمان مي باشد هر ماموريت سازمان داراي ويژگيهاي زير مي باشد
- سازمان را بدان گونه كه هست و آنچه درنظر دارد مي توان معرفي نمود
- به اندازه ي محدود بوده باشد كه بعضي از فعاليتها ي مخاطره آميز را حذف نمايند و بدان اندازه گسترده و وسيع بوده كه نويد رشد خلاق و نوآوري را بدهد
- سازمان را از ساير سازمانها متمايز مي نمايد
- بعنوان چارچوبي عمل كند كه بتوان بدان وسيله فعاليتهاي كنوني و آينده را ارزيابي نمايد
- به حد كافي واضح و آشكار باشد تا همه اعضاي سازمان بتوانند آن را درك نمايند .
اجزاي تشكيل دهنده ماموريت سازمان
اجزاي تشكيل دهنده ماموريت سازمان شامل موارد زير مي باشد
- مشتريان كه كاركنان سازمان و سازمان در برابر آن مسئول مي باشد
- محصولات يا خدمات و كالائي كه در سازمان توليد مي شود
- بازار ها كه محل عرضه كالاو خدمات مي باشد
- فن آوري شامل فعاليتهائي كه سازمان در زمينه اطلاعات ، آموزش و استفاده از تكنولوژي هاي جديد مي نمايد
- توجه به بقاء رشد و سود آوري كه عمر سازمانها طولاني و سودآوري نيز با افزايش روبرو باشد
- فلسفه
- ويژگيهاي ممتاز
- توجه به تصور مردم
- توجه به كاركنان
تدوين بيانيه ماموريت سازمان
آنچه يك سازمان وظيفه انجام آنرا دارد در آن زمينه براي تدوين استراتژي ها بر مبناي ثبات تري دست پيدا نمايد و نيازهائي كه سازمان در صدد تامين آن بر مي آيد مي تواند بر اساس آن ماموريت سازمان را به صورت بيانيه مطرح نمايد .
ماموريت سازمان در برنامه ريزي استراتژيك
تعريف ماموريت سارمان مي تواند آنقدر مهم باشد كه سرنوشت سازمان را تعيين مي نمايد چنانچه ماموريت كلي و مبهم كه حاوي و حامل معني مشخصي نباشد و صرفا جنبه تبليغاتي عمومي داشته باشد و از ايده آل سخن گويد اين ماموريت فاقد كارائي مي باشد به عقيده پيتر دراكر عدم وجود يك فلسفه وجودي تنها مهمترين علت شكست هاي بازرگاني در سازمانهاست .
ماموريت شامل تعريف روشني از دانه فعلي و مورد انتظار كسب و كار در چند سال آينه مي باشد ماموريت نشان دهنده همه نوع كسب و كاري است كه سازمان در آن فعاليت مي نمايد اعضاي سازمان بدون داشتن چشم انداز موقعيت از چگونگي تحقق رسالت سازمان آگاهي نخواهد داشت به بيان ديگر رسالت هدف سازمان و يا اينكه چرا سازمان وظايفي را انجام مي دهـد مشخص مي نمايد
در اين زمينه تعيين اهداف استراتژيك ، تعيين شاخص هاي مناسب براي ارزيابي تحقق استراتژيك ، تعيين اهداف كمي براي هر يك ازشاخص ها ، تعيين برنامه ها و اقدامات اجرائي جهت تحقق كمي ضروري مي باشد بهر حال اين امر موجب بهبود دارائي ها ي نا مشهود نيز خواهد شد بطور كلي در بررسي موضوع مي توان به پنج اصل در ارزيابي مديريت عملكرد و استراتژي سازماني رسيد كه قابل توجه مي باشد
اصل اول – بسيج هماهنگي سازمان براي تحول توسط رهبران
اصل دوم –توجه به استراتژي به اصطلاحات و برنامه عملياتي
اصل سوم –همسو سازي تمامي سازمان شامل افراد ، منابع ، برنامه ها و غيره با استراتژي
اصل چهارم – تبديل استراتژي به وظيفه روزانه همه كاركنان و مديران
اصل پنجم –تبديل استراتژي به يك فرآيند مستمر
استراتژي سازمان رااز دو ديدگاه دروني و بيروني نيز مي توان مورد بررسي قرارداد كه پس از تحليل موقعيت دروني و خارجي سازمان با چهار استراتژي مواجه مي شود 1- تهاجمي 2- رقابتي 3- تدافعي 4- محافظه كارانه مي باشد ، موقعيت دروني سازمان با دو قدرت مالي ومزيت رقابتي ارزيابي مي گردد و موقعيت بيروني سازماني با دو شاخص ثبات محيط و قدرت كسب و كار ارزيابي مي گردد.