استراتژيهاي كارساز
استراتژيهاي كارساز براي دستيابي به بهترين ها در هزاره سوم اشاره مي نمايد و در عمل موفق ترين سازمانها در قرن جديد ، سازمانهايي هستند كه از يك سو داراي ديدگاه و اولويت هاي استراتژيك روشني هستند و ازسوي ديگر رهنمودها ، تاكتيك هاي رسيدن به موفقيت مشخص دارند در اين رابطه تعداد 15 ( پانزده تاكتيك عملي موفقيت آميز وجود دارد كه شامل فلسفه وجودي ، تفاوتهاي مهم مديريت استراتژيك ، ساير روشهاي مديريتي ، تشريح برنامه استراتژيك ، پيدايش واژه استراتژي، استراتژي هاي قابل طرح در سازمان ، مراحل فرآيند مديريت استراتژيك ،تجزيه و تحليل محيط ، پايه گذاري جهت گيري هاي سازماني ، هدف گذاري ، تعيين و تدوين استراتژيها ، بستر سازي در اجراي استراتژي ، كنترل استراتژي ها ، رويكردهاي استراتژيك، بالندگي مديريت ، ارزيابي شايستگي ها ، فرهنگ سازماني ، تكنولوژي اطلاعات و استراتژي مديريت دانايي بلحاظ تاثير گذاري بعنوان مباحث نوين در مديريت استراتژيك و برنامه ريزي استراتژيك در دنياي واقعي قابل طرح و اجراء در سازمانها ميباشد. با استفاده از موارد مطروحه نسبت به معرفي استراتژي هاي هوشمند پرداخته مي شود. هدف از اجراي اين استراتژي ها استفاده از اطلاعات جمع آوري شده از مشتريان دادو ستدهاي قبلي آنها با سازمان ميباشد و بدينگونه ميتوان درآمد سازمان را افزايش و هزينه ها را كاهش داد. اينكه يك سازمان تا چه اندازه مي تواند با استفاده از اطلاعات ويژگيهاي مشتريان را بدرك عكس العمل هاي مشتريان در برابر تصميمات شركت نائل نموده و برآن تاثير بگذارد و يا يك سازمان تا چه مقدار مي تواند با استفاده از اطلاعات عكس العمل هاي مشتريان را در مقابل تصميمات شركت بدرك و شناسايي سوابق خريد و تاثير برآن قائل شود حائز اهميت مي باشد . براين اساس است كه سه دسته از استراتژي هاي كلي يعني ستوني ، رديفي و تركيبي را معرفي و اين استراتژي ها را به شش دسته تقسيم مي شوند كه عبارتند از :
- استراتژي بازاريابي فرد با انعطاف در توليد ( ستوني ) ( انبوه سازي براي سفارش يا توليد سفارش انبوه)
- استراتژي قيمت گذاري تبعيض آمير ( ستوني مديريت بر بازدهي )
- استراتژي پيش نگر ( رديفي ) ( مبتني بر رويدادها و رخدادها)
- استراتژي تملك مشتري ( رديفي )
- استراتژي سازمان بسط يافته ( تركيبي )
- استراتژي مديريت بر مبناي اطلاع رساني ( تركيبي )
اين استراتژي ها هيچگونه تعارضي با يكديگرندارند و مي توانند در كنار هم مورد استفاده قرار گيرند تنها تفاوتي را كه ميتوان بين اين استراتژيها قايل شد ميزان توجه مديران با استفاده از روشهاي ويژه و توسعه برنامه هايي است كه براساس آن قسمتي از اطلاعات در مقايسه با قسمتهاي ديگر بيشتر مورد توجه قرار ميگيرند.