دوستی داشتم که بازرس کیفی رستورانها بود. او همیشه میگفت: اولین ملاک من تمیزی دستشوییهاست. به دلیل اینکه معمولاً دستشویی اولویت اول مدیران نیست و اگر به اندازهی کافی در نظافت آنجا دقت شده باشد، میتوانم وضع آشپزخانه را – مستقل از نمایشی که الان برای من تدارک دیدهاند – حدس بزنم. فکر میکنم استراتژی ایمیل مارکتینگ در دنیای مدرن، میتواند با منطق مشابهی، نشاندهندهی مدل ذهنی ارسال کنندگان و کیفیت محصول آنها باشد.(چد وایت)
از نظر بسیاری از دانشمندان حوزهی ارتباطات به وجود آمدن ایمیل به اندازه بوجود آمدن صنعت چاپ و تلوزیون،یک گام بزرگ در گسترش ارتباطات بوده است. همینطور به نظر میرسد هیچیک از ابزارهای ارتباطی تا امروز، به این اندازه دچار سوء برداشت و سوء استفاده نشده باشد. در کشور ما، همان فرهنگ نادرست و غیراخلاقی ارسال پیامک انبوه (حرف زدن با مخاطبی که علاقهای به شنیدن حرف شما ندارد!) به حوزهی ایمیل هم راه پیدا کرد. با این تفاوت که هزینهی نسبتاً بیشتر پیامک در مقایسه با ایمیل، باعث میشد که پیامکها، کمی هدفمندتر و هوشمندانهتر ارسال شوند.
هزینهی نسبتاً پایین ارسال ایمیل، باعث شد که صاحبان انواع کسب و کارها، این ابزار را به عنوان «تیری در تاریکی» بپذیرند و از خروجی بسیار کم این حرکت تبلیغاتی هم راضی باشند و سه نکته را فراموش کنند:
۱-پتانسیل بازاریابی و تبلیغات ایمیلی بسیار زیاد است. اما از آنجا که هنوز توسط مدیران درک نشده است، با افتخار نرخهای دو در هزار و سه در هزار پاسخ گرفتن از مشتری را به عنوان نتایج افتخارآمیز فعالیتهای خود اعلام میکنند.
۲-ارسال ایمیل انبوه برای مخاطبی که ایمیل خود را آگاهانه در اختیار شما قرار نداده و در بسیاری از اوقات حتی امکانی برای حذف کردن نام خودش از فهرست ایمیلها در اختیار ندارد، جدای از اینکه کاملاً غیراخلاقی است، در صورت تکرار، ممکن است جایگاه ذهنی برند شما را نیز در ذهن مخاطب کاهش دهد.
۳- مخاطب از نحوه طراحی کمپین بازاریابی ایمیلی شرکتها، تا حد زیادی میتواند درک و هوش و فهم آنها را از فضای کسب و کار تخمین بزند (مانند ماجرای دستشویی و رستوران) و با تکیه بر همین امر، در مورد خرید یا عدم خرید از سرویسهای شرکت تصمیم بگیرد.
نویسنده: دکتر مجتبی پیرزاد