اندازه گيري متغييرها :
متغييرها را چگونه اندازه گيري مي كنند؟
آنچه مي تواند به وسيله ي ابزاري تعريف و به صورت عملي اندازه گيري شود هيچ مشكل اندازه گيري نخواهد داشت.به طور مثال طول و عرض يك ميز تحرير بوسيله ي متر نواري يا خط كش مدرج قابل اندازه گيري خواهد بود.اما هنگامي كه وارد قلمرو احساسات شخصي، نگرشها، سليقه ها، ترجيحات و انتظارات افراد مي شويم اندازه گيري متغييرها كيفي مي شود و اين اندازه گيري با مشكل مواجه مي شود. در واقع يكي از جنبه هاي پژوهش در مديريت رفتار سازماني همين كيفي بودن متغييرها است كه بر پيچيدگي مطالعات پژوهشي مي افزايد. حداقل دو نوع متغيير وجود دارد، يك دسته از آنها به اندازه گيري دقيق و عيني نياز دارد اما گروه ديگر به دليل ماهيت ذهني كه دارند در خور اندازه گيري دقيق نيستند. با اين همه عليرغم فقدان ابزارهاي عيني و دقيق براي اندازه گيري ادراكات ذهني افراد راههايي براي اندازه گيري آنها وجود دارد. يكي از اين راهها استفاده از مفاهيم انتزاعي همچون انگيزش، رضايت و … مي باشد كه مي توانيم رفتارهاي عيني را براي اندازه گيري كردن به متغييرها تبديل نماييم. در نتيجه كم كردن سطح انتزاعي مفاهيم تا آن جا كه بتوان آنها را اندازه گيري كرد عملياتي كردن مفاهيم نام دارد.
مقياسهاي اندازه گيري :
- اسمي
- ترتيبي
- فاصله اي
- نسبتي
درجه ي پيچيدگي و تكامل اندازه گيري آنها هر قدر كه از مقياس اسمي به طرف مقياس نسبتي حركت مي كنيم افزايش مي يابد و قدرت اندازه گيري آنها بيشتر مي شود.
1 ) تعريف مقياس اسمي : مقياسي است كه به پژوهشگر اجازه مي دهد اشياء را به گروه هاي معين طبقه بندي و يا دسته بندي نمايد. مانند طبقه بندي جانوران خونگرم و خونسرد و يا جنسيت پاسخ دهندگان به دو گروه مرد و زن كه مي توان آن را با كدهاي 1 و 2 مشخص كرد. مقياس اسمي افراد يا اشياء را در گروه هاي ناسازگار قرار مي دهد. در واقع با اين مقياس مي توان اطلاعات پايه اي را به صورت موضوعي و خام در اختيار پژوهشگر قرار داد.
2 ) مقياس ترتيبي : در اين مقياس، نه تنها متغييرها را به طريقي طبقه بندي مي كنند كه تفاوت هاي كيفي آنها در بين گروه مشخص مي شود بلكه متغييرها به گونه اي معني دار رتبه بندي مي شوند. اما قادر به تعيين مقدار تفاوت بين رتبه هاي داده شده نمي باشد.مانند محاسبه ضريب جيني در راستاي توزيع درآمد افراد كه دهك خانوار از 0 تا 3 قشر فقير، از 4 تا 7 قشر متوسط و از 8 تا 10 قشر ثروتمند مي باشد. اما ميان اين اعداد ضمن آنكه پيوستگي وجود دارد رتبه بندي در ميان هر يك از اقشار مشخص نمي باشد.
3 ) مقياس فاصله اي : به پژوهشگان امكان كاربرد روشهاي محاسباتي معيني را براي اطلاعات جمع آوري شده مي دهد. به عبارت ديگر مقياس فاصله اي نه تنها قادر است افراد را با توجه به خصوصيات مشخصي طبقه بندي نمايد و رتبه ها را در درون گروه ها مشخص سازد بلكه قادر است مقدار اين تفاوت ها را اندازه گيري و تفاوت بين افراد را مشخص نمايد. مثال : با توجه به تعيين ميزان داده ها بر حسب شاخص مي توان متغييرها را اندازه گيري نمود. به طور فزضي محاسبه ي شاخص تورم و شاخص بيكاري و نتايج كمي حاصله از آن طبق محاسبات رياضي از مقياسهاي فاصله اي مي باشد.
4 ) مقياس نسبتي : خصوصيات ممتاز مقياس نسبتي داشتن نقطه اي دقيق براي شروع مي باشد كه آن را نقطه صفر مي ناميم. از اين رو در اين مقياس نارسايي نقطه ي دلخواه براي شروع در مقياس ترتيبي را جبران مي نمايد. مقياس اندازه گيري نسبتي نه تنها مقدار تفاوت بين نقاط يك مقياس بلكه نسبت اين تفاوت را اندازه گيري مي نمايد و اين مقياس قويترين مقياس براي اندازه گيري است كه به علت وجود نقطه ي شروع آن يعني يعني همان نقطه ي صفر مي باشد. به طور مثال طول عمر انسان از يك نقطه شروع و به يك نقطه ختم مي شود و هيچ انساني از سه سالگي متولد نمي شود.
فنون مرسوم اندازه گيري :
مقياس رتبه بندي
- مقياس نگرشي
فنون مرسوم اندازه گيري : مقياسهايي كه به طور كلي در پژوهش هاي مديريت به كار مي روند به دو دسته تقسيم مي شوند :
- مقياسهاي رتبه بندي : به دو زير گروه نموداري و تفكيك شده طبقه بندي مي شوند.
- مقياسهاي نگرشي : مقياس ليكرت و معنا شناختي نيز جزء مهمترين مقياسهاي نگرشي مي باشند.
مقياس رتبه بندي نموداري : در اين مقياس يك شكل نموداري به پاسخ دهنده كمك مي كند با نشانه زدن در نقطه ي مورد نظر خود بر روي يك خط پاسخ را مشخص نمايد.
مقياس رتبه بندي تفكيك شده : در اينجا مجموعه اي از پاسخ ها به هر تعداد ارايه مي شود كه پاسخ دهنده بايد موردي را كه با پرسش مطرح شده مرتبط مي داند انتخاب نمايد.
مقياس ليكرت : اين مقياس از مجموعه اي منظم از گزينه ها كه به ترتيب خاصي تدوين شده است ساخته مي شود. و در واقع حالات خاصي از پديده ي مورد اندازه گيري را به صورت متغييرهايي كه از لحاظ ارزش اندازه گيري داراي فاصله هاي مساوي هستند عرضه مي نمايد. براي تدوين اين متغييرها معمولاٌ از عبارت مساعد و نا مساعد درباره ي پديده ي مورد اندازه گيري به تعداد مساوي استفاده مي شود. جهت امتيازدهي و ارزش گذاري كمي پاسخ سوالات مقياس معمولاٌ از طيف ليكرت 5 تايي ( 5 درجه ) استفاده مي شود.