فصل هفتم مباني رفتار گروه
دو يا چند نفر که رابطه متقابل بايگديگر دارند گرد هم مي ايند تابه هدف خاصي دست يابند ورفتار گروه مجموع رفتار افراد را تشکيل نميدهد وگروه داراي ويژگيهاي ديگري است
گروه را مي توان به دو گروه تقسيم کرد
1- رسمي
2- غير رسمي
گروه رسمي : همان ساختار سازماني که در ان گروههاي کاري و کاري که بايد انجام گيرد مشخص شده است
گروه غير رسمي: مجموعه هاي بدون ساختار سازماندهي نشده است که در محيط کاري تشکيل شده است و واکنش طبيعي در برابر نيازهايي است که در سايه تماسهاي اجتماعي اعضا بوجود امده است تا ان نيازهها را رفع کند.
همچنين ميتوان گروههاي مختلفي که درسازمانها وجود دارند را در دو گروه بالا قرار داد که دراينجا 4گروه رابررسي ميکنيم.
گروه رسمي
1-گروه حاکم: نمودار سازماني اين گروه را تعريف ميکند وبر زير دستان تحميل ميشود
2-گروه تخصصي: از افرادي تشکيل شده است که جهت انجام کاري بر مي ايند.
گروه غير رسمي
1-گروه ذينفع: کساني که با گروه حاکم ياتخصصي نزديک يا دور ميشوند تا به هدف خاصي برسند.
2- گروه دوستي: که تقريبا داراي وجوه وويژگيهاي مشترکي هستند.
چند دليل براي پپوستن فرد به گروه بيان شده است که شامل
1- امنيت 2- پايگاه يا مقام 3- احساس ارزش شخصي 4- وابستگي 5- قدرت 6- تامين هدف
يکسري مفاهيم که درگروه مطرح هستند شامل:
1- نقش 2- هنجارها 3- انسجام 4- اندازه يابزرگي گروه 5- ترکيب(تجانس يا عدم تجانس) 6-مقام فردي
نقش: هر فرد با توجه به موقعيت نقشهاي متفاوتي را ايفا نموده درنتيجه رفتارهاي متفاوتي نيز دارد.
هنجارها: استانداردهاي رفتاري قابل قبول در هر گروه که افراد دران سهيم واجرا مي کنند.
مقام فردي: که شايد بتوان اينطورتعريف کرددرجه ورتبه اي که به فرد در گروه بصورت رسمي وغيررسمي داد ه ميشود.
تصميم گيري درگروه
تصميم گيري
1- فردي
2- گروهي
مزاياي تصميم گيري فردي
1- سرعت
2- مشخص بودن مسئول تصميم گيري
3- ثبات رويه وارزش بدور از کشمکش ورقابت
مزاياي تصميم گيري گروهي
1- وجود اطلاعات ودانش بيشتر
2- تصميم گيري در سطح ناهمگن ونا متجانس
3- بالا تر بودن کيفيت تصميمات
4- توافق بيشتر درمورد راه حلها
اينکه فرد يا گروه بايد تصميم بگيرد يا خير به ميزان اثربخشي وکارائي بستگي دارد:
تصميم گيري توسط فرد کارايي ترند و راندمان بالاتري دارند.
تصميمات گروه اثربخش ترندچون با ارائه راه حلهاي بيشتر خلاقيت بالاتري وجود دارد.
درتصميم گيري گروهي دوموضوع يا زيرمجموعه مطرح ميشوند که بايد انها را حتما درنظر بگيريم
1- همرنگ جماعت شدن
2- بريدن از گروه
همرنگ جماعت شدن: 4 ويژگي دارد که ميتوان ان را تشخيص داد از جمله کاستيهاي تصميم گيري است:
1-تائيد ديدگاه اکثريت توسط فرد بر اثر فشار گروه
2-فردي که به گروه ترديد دارد مهر سکوت بر لب زده اظهار نظر نميکند
3-گروه سکوت اعضا را به عنوان تائيد اکثريت تلقي ميکند
4-استدلال اعضا گروه مبني بر اينکه در برابر اصول ارائه شده با مقاومت روبرو ميشوند
هر گروه با 5 مولفه ميتواند در برابر پديده همرنگ شدن صدمه پذيرباشد يا نباشد
1-انسجام گروه
2-رفتار رهبر
3-نفوذ ناپذيري در برابرعوامل خارجي
4-فشارزماني
5-ناتواني دربکارگيري روشهاي گوناگون
بريدن از گروه: همان تغيير موضع اعضاي گروه است يعني 1- روي آوردن به خطرپذيري يا 2- دور انديشي واحتياط راپيشه کنند.
روشهاي تصميم گيري :
1-تصميم گيري بصورت تعامل يا روابط متقابل ورودرروي اعضا (متداولترين روش)
2- طوفان مغزي يا فکري
3- روش مبتني بر ايجاد گروه اسمي
4- تشکيل جلسه راه دور