دلیل ترس از سخنرانی و واکنش مغز ما به ترس
نویسنده: محمد پیام بهرامپور
در این مقاله می آموزیم با چه روشهایی میتوان ترس از سخنرانی را کنترل کرد و اینکه دلیل ترس از سخنرانی چیست و واکنش مغز ما نسبت به ترس از سخنرانی به چه صورت است؟
یعنی چه اتفاقی برای مغز ما میافتد که موقع قرار گرفتن پشت تریبون سخنرانی همه چیز فرق میکند؟!
مدیریت ترس از سخنرانی
وقتی میترسیم مغز ما چه واکنشی نشان میدهد؟
ترس واکنشی طبیعی است که بدن برای حفاظت از ما انجام میدهد! مثلاً وقتی یک حیوان به ما حمله میکند یا هر چیز ناشناخته و ترسناکی برایمان رخ میدهد، اتفاقات جالبی رخ میدهد که سعی میکنم بسیار ساده این موضوع را توضیح دهم:
وقتی که میترسیم، هیپاتالاموس فعال میشود و باعث میشود که غده هیپوفییز فعال شود و در نتیجه ترشح هرمونی که باعث میشود از غدد فوق کلیوی آدرنالین در خون آزاد شود!
هورمونهای آدرنالین رشتههای عضلانی جدار رگهای محیطی را منقبض میکند و این رها تنگ میشوند، بر خلاف آن، رگهای قلب را منبسط میکند و خون بیشتری به این اندام میرساند و تعداد و دامنه ضربان قلب را افزایش میدهد و فشار خون را بالا میبرد،همچنین این هورمونها مردمک چشم گشاد میشود و انقباض عضلات مثانه و رودهها و … را موجب میشود. (پس مشخص است که چرا قبل از سخنرانی زیاد به دستشوئی میرویم!)
قوز کردن به دلیل ترس
آدرنالین تغییرات جالب دیگری نیز در بدن ما به وجود میآورد! همین موضوع باعث میشود که گردن و سر به جلو متمایل شود و ستون فقرات از حالت صاف و مستحکم به حالت خمیده متمایل میشود و در نتیجه به نظر میرسد که قوز پیدا کردهایم! در این حالت بدن ما کاملاً این حس را به دیگران منتقل میکند که بسیار ضعیف هستیم!
نکته جالب اینجاست که بدن به طور غریزی، احساس می کند که باید خود را برای یک حمله یا خطر بزرگ آماده کند و از همین رو فشار خون بالا می رود و سیستم هضم به طور کل متوقف می شود، که در نتیجه آن اکسیژن و مواد غذایی به اندام های حیاتی نمی رسد. توقف سیستم هضم باعث می شود دهان خشک شود، خواندن مطالب از فاصله نزدیک، سخت می شود، در صورتیکه قدرت دید از فاصله دور بالا می رود مثلا به راحتی می توانید حالت چهره شنوندگان خود را ببینید.
این یعنی دقیقاً
چه کسانی از سخنرانی میترسند
در سال ۱۹۷۳ تحقیقی بر روی ۲۵۰۰ امریکایی انجام شده و از آنها خواسته شده که بزرگترین ترسهای خود را به ترتیب بنویسند. نکته بسیار مهم این است که بزرگترین گروه ترس، ترس از سخنرانی با ۴۱ درصد بود!
تحقیقات بسیار زیادی در این زمینه انجام شد که نشان میدهد افراد بسیار زیادی هستند که از سخنرانی ترس دارند و تحقیقی که برای خود من نیز بسیار جالب بود، تحقیق جفری هانر بود که بر اساس این تحقیق ۷۶ درصد از سخنرانان «مجرّب» قبل از سخنرانی ترس از صحنه دارند!
درواقع اکثر افراد هنگام انجام هر امر مهمی در جمع، ممکن است مضطرب شوند. هنرپیشهها قبل نمایش عصبی هستند، سیاسیون قبل از ایراد یک سخنرانی و ورزشکاران قبل از مسابقه عصبی و ناآرام هستند.
فرقی نمیکند که یک مسابقه بزرگ داشته باشید یا یک سخنرانی پر تکاپو، مهم این است که بپذیرید ترس انجام کار در مقابل جمعیت وجود دارد و در این میان آنهایی موفق هستند که یاد گرفته باشند حالت ناآرامی و عصبیت خود را به عنوان نکتهای مثبت برای موفقیت به کار گیرد.
مارک توآین نویسنده و طنزپرداز جمله بسیار معروفی در زمینه سخنرانی دارد که خود گویای مفاهیم بالا با بیانی زیرکانه است:
«دو نوع سخنران وجود دارد: کسی که می ترسد و کسی که دروغ می گوید!»
در یکی از کارگاههای آموزش سخنرانی با عنوان «هیولاها پشت تریبون سخنران!» به موضوع مدیریت ترس از سخنرانی پرداختم. در این کارگاه، از یک استاتوسکوپ پزشکی (همان دستگاهی که پزشکان به گوش خود میزنند و صدای قلب ما را میشنوند) استفاده کردم و پیش از شروع صحبت از چند نفر از مخاطبین خواستم که به روی سن بیایند و صدای قلب من را بشنوند و به دیگران بگویند که آیا قلب من پیش از سخنرانی تند میزند یا خیر؟
جالب بود که هر سه نفری که صدای قلبم را شنیدند فوراً به صورتم با حالتی تعجب انگیز نگاه کردند و باورشان نمیشد که من نیز قبل از سخنرانی قلبم تند میتپد!
همه این توضیحات و مثالهایی که برای شما آوردم برای این منظور بود که به شما بگویم پذیرفتن ترس از سخنرانی موضوع بسیار مهم و کلیدی است و نباید گمان کنیم که روزی فرا میرسد که ترس از سخنرانی وجود نخواهد داشت، بلکه روزی خواهد رسید که ما میتوانیم ترس خود را مدیریت کنیم و از آن به صورت هدفمند استفاده کنیم. پس به عنوان گام اول باید:
ترس از سخنرانی را بپذیریم.
همچنین باید بگویم که این اتفاق بسیار خوبی است که ما از سخنرانی میترسیم. در حقیقت این ترس نشان دهنده سالم بودن ماست و حکایت از این دارد که در تب و تاب تلاشی مؤثر برای یک سخنرانی موفق هستیم. اما سؤال مهم این است که ما چطور باید این ترس را مدیریت و کنترل کنیم و به گونهای عمل کنیم که این ترس به نفع ما باشد نه به ضرر ما. در ادامه به این موضوع خواهیم پرداخت.